کعبه ی دلها
خضر بن محمد بزاز گوید: در خواب دیدم در كنار دجله مدینه السلام كاظمین كنار پل ایستاده بودم. جمعیت زیادی هم اجتماع كرده بودند، مزاحم یكدیگر میشدند و میگفتند: خانهی كعبه به جانب ما آمده، ناگاه در آن حال بودم كه دیدم خانهی كعبه با پرده و پارچههایی كه دارد آمد، از روی زمین عبور كرد تا از طرف غربی [ صفحه 61] پل به طرف شرقی پل رفت، مردم به دور آن طواف میكردند و در جلو آن بودند تا داخل خانهی خزیمه گردید. پس از چند روز من برای انجام كاری از منزل خارج شدم، نزدیك همان پل رسیدم. مردم را دیدم كه اجتماع كرده بودند،
میگفتند: ابنالرضا علیهالسلام از مدینه آمد. من دیدم آن حضرت بر اسب بزرگی سوار است و به طور آهسته از پل عبور میكند، مردم هم در پیشاپیش و پشت سر آن بزرگوار میرفتند، آمد تا داخل خانهی خزیمه بن حازم شد. من دانستم آمدن امام هادی علیهالسلام تعبیر همان خوابی است كه دیده بودم.
بعدا آن حضرت به جانب سامرا حركت كرد، عدهای از یاران متوكل با آن بزرگوار ملاقات كردند و امام علیهالسلام بر آنان وارد شد، متوكل از آن حضرت احترام و پذیرایی كرد، بعد از آن از نزد متوكل به جانب منزلی كه برایش آماده كرده بودند، مراجعت كرد.
منبع: کتاب چهرههای درخشان سامرا
نوشته علی ربانی خلخالی